گل پسرم محمد جانگل پسرم محمد جان، تا این لحظه: 22 سال و 28 روز سن داره
ساقی جونمساقی جونم، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

❤دو نیـــــمه قلبـــــم❤

مردیت گری

1391/10/1 21:19
2,132 بازدید
اشتراک گذاری

 

دوست دارم مادر باشم

تا کس دیگری بر روی زمین

"یک یا دو فرزند را"

با عشق به بار آرم

دوست دارم از کودکی گلچهره ای پرستاری کنم

با لب های گرمی که از سینه ام شیر می خورد

به جای اینکه گردنبند ملکه ای را

بر بالای قلبی سخت بر گردن بیاویزم

دوست دارم کودکی خردسال را در بستر نوازش کنم

تا در سلامت و ایمنی بیارامد

تا آنکه زنجیری از دانه های الماس را

احمقانه دور سر بیاویزم

دوست دارم صورت معصوم کودکی را بشویم

با چشم هایی روشن و خندان

تا آنکه مراسم با شکوه پر آوازگان را

با رنگ به تصویر کشم

یا در میان خردمندان گام بردارم

دوست دارم مادر باشم

تا هر کس دیگر بر روی زمین!

 

بر گرفته از کتاب "لطفا"پدر و مادر خوبی باشید" به اهتمام محمود نامنی و صدیقه شجایی نامنی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (33)

مادر کوثر
2 دی 91 8:42
یه شاخه گل یه دنیا مهربونی به تو که هم گلی هم مهربونی

سلام
صبح زیبای زمستانیت بخیر
با پست جشن و مهمانی تولد بروزیم

چه متن زیبایی
ممنون مامانی


سلام
خیلی ممنون عزیزم
چشم عزیزم.میام
♥ مامان آمیتیس ♥
2 دی 91 11:07



مرســــــــــــــــــــــــــــــی
زیباترین گل پسرو گل به سر دنیا
2 دی 91 13:06
ماشاالله نمکه نمک


ممنونم
Windysmith
2 دی 91 13:42
بسيار متن زيبا و قشنگي بود.


مرسی گلم
مامان مجتبی ومحمدرضاومهدیار
2 دی 91 14:22
سلام ممنون شما خوبید بچه های گلتون چطورند اره عزیزم دلم گرفته بود ممنون وسپاس


سلام عزیزم
ممنونم
ایشا... دل گرفتگیت رفع شه عزیزم
مامان مجتبی ومحمدرضاومهدیار
2 دی 91 14:23
متن زیبا ودلنشینی بود خسته نباشید


به دل من هم نشست
ممنونم
مامان علی خوشتیپ
2 دی 91 15:08
سلام عزیزم.ممنون شکر خدا بهترم...بازم به معرفت تو یه احوالی ازمون گرفتی
خوب بود.خوش گذشت...فعلا مطلب خاصی ندارم...منم دلم تنگ شده


سلام
خدا رو شکر.
ببخش من نمیدونستم حالت خوب نیست.دلم برات تنگ شده بود.
مامان علی خوشتیپ
2 دی 91 15:09
متوجه عنوان پست نشدم
ولی متن زیبایی بود


مردیت گری نام نویسنده همین متنه عزیزم
مامان تسنیم سادات
2 دی 91 15:22
صد تا سبد گل برای همه مامانای مهربون ....
.....
خیلی قشنگ بود...
واقعا چقدر مادر موجود لطیفیه ....
وچقدر عواطف داره ....
اینو الان میفهمم که خودم هم بچه دارم ...
خدا همه مامانا رو برای بچه هاشون حفظ کنه .... الهی آمین


مادر از همه چیز برای بچه هاش میزنه.کاری که همه ما انجام میدیم.
آمین
مامان سارا
2 دی 91 15:45
متنشو دوست دارم بزارم تو وب کیان ؟


بزار گلم.تو موضوعات هم بری اونجا که نوشته کودک از نگاه اندیشمندان مطالب کوتاه و قشنگی هست.هر کدوم رو دوست داری بنویس.
من خودم زنگ زدم انتشارات نامن و ازشون اجازه گرفتم که بنویسم اینجا.
مامان گلها
2 دی 91 17:06
زیبا بود


مادر کوثر
3 دی 91 9:43
سلام
من بهتر از کیمیا را به شما میدهم
تشریف بیارید


سلام
جانم؟
چشم میام.
مامان امیرعلی جیگر
3 دی 91 9:57
مینا نمیدونی که چه اتفاقی افتاده برام


هی وای من چی شده؟؟؟؟؟
مامان امیرعلی جیگر
3 دی 91 9:58
دیروز رفتم تو وبلاگه انجمن دانشگاهمون دیدم هک شده


نه بابا.یعنی چی؟؟؟؟
مامان امیرعلی جیگر
3 دی 91 9:59
بعد رفتم تو ایمیلم که به مدیر انجمن ایمیل بدم ببینم چه خبره چی شده.که دیدم یه پیام دارم


چه باحال شما از طریق ایمیل هم ارتباط دارین
چه با کلاسینا.هکر حالتون رو گرفت.احتمالا خانواده نداره زهرا جون.
اصولا آدمای بی ریشه و بی فرهنگ از این کارا می کنن.
مامان امیرعلی جیگر
3 دی 91 10:00
همون طرف که هک کرده وبلاگو .ایمیل مدیر هم هک کرده بوده .چون من برای مدیر قبلا پیام گذاشته بودم .ایمیل برام زده بود.یه حرفای رکیکی برام نوشته بوددددددددددددددددددد که باورت نمیشه.
از اون حرف یدا که حتی نمیتونی بهش فکر هم بکنی


ای خاک بر سرش!!!!
مامان امیرعلی جیگر
3 دی 91 10:01
دیروز مدیر انجمنمونو تو دانشگاه دیدمو بهش گفتم قضیه ایمیلو .اونم گفت برام بفرسمنم گفتم نه سانسور میکنم براتون میفرسم.
گفت نه کامل بفرس میخوام به عنوان مدرک داشته باشم


خوب مگه میتونه پیداش کنه؟
حالا ایمیل رو پیش خودت نگه دار.بگو اول شما پیدا کن آقا یا خانم هکریست رو بعد ایمیل رو بخواه.
مامان امیرعلی جیگر
3 دی 91 10:03
منم فرستادم براش .چند بارم به موبایلم زنگ زد تا مطمئن بشه براش میفرسم که شوهرم گوشیو گرفت و گفتش اگه طرفو پیداش کردین حتی اگه فامیل خودمم باشه باید به منم بگین تا آدمش کنم.
یه جورایی غیرتی شده بود


آخه چرا فرستادی؟
شوهرت کار خوبی کرد.این یه جور غیرته که خودت هم گفتی.ایشا.... پیداش شه.
مامان امیرعلی جیگر
3 دی 91 10:03
به نظرت حالا من با چه رویی تو صورت مدیر گروهمون نگاه کنم.


با روی گشاده و خندان
نه یکی هم جدی باش.جوری وانمود کن که خیلی دلخور و ناراحت هستی.بزار چند روزی اونم تو. ناراحت باشه.
اصلا این مدیر آقاست یا خانم؟
من با گوشی کامنتها رو جواب دادم.اومدم نت اول میام پیشت ببینم چیکار کردی.
ناراحت نباش.
ماماني مهديار
3 دی 91 14:43
سلام عزيزم .خيلي قشنگ بود من كه تحت تاثير قرار گرفتم.خدا حفظكنه فرشته هاي زمينيت رو .اينم 2تا بوس از طرف مهديار و ماماني واسه 2تا فرشته ي ناز
OOMMMMACCCCHHHH


سلام.لطف دارید شما
خیلی ممنون که پیشمون اومدید
مامان تسنیم سادات
3 دی 91 16:00
برای دوست خوبم .


ممنون دوست خوبم
مامان کوروش
3 دی 91 19:21
سلام مینا خوبی کار داشتم حسابی از دیروز الان اومدم نت خدا رحمتش کنه مینا اخرین غمت باشه عزیزم بری یه کم سبک تر میشی عزیزم پس بافتیش بالاخره من گفتم میتونی مشکل ما اینه که به خودمون ایمان نداریم ودست کم میگیریم ایول افرین=Dمنتظر عکس هستمها من اولش هم که دیدیم بهت گفتم قشنگ میشه کامواش خوش رنگ بود >دلم تنگ شده واست با هم بحرفیم


سلام لیلا جون
راست میگی رفتم ولی سبک نشدم.بیشتر دلم آتیش گرفت.ممنونم از لطفت.
یارافون رو حلقه نزدم.از یه مدل دیگه استفاده کردم که نیاز به حلقه نداشت ولی یاد گرفتم که چطکر دونه بردارم بزارم تو میل.خیای خوشگل شده.بندکاشو ببافم تموم میشه
منم دلم تنگ شده
مامان امیر مهدی
4 دی 91 1:34
متن جالبی بود عزیزم


ممنون گلم
مامان امیر مهدی
4 دی 91 1:34
تلفنی یادم نیست چی میگفتیم ولی حتما حرفهای قشنگ میزدیم


حتما حرفای خوب میزدیم.
خوشحالم
مامان کوروش
4 دی 91 14:21
سلام مینا خوبی عزیزم بهتر شدی


سلام لیلا جان.بهترم عزیزم
ممنونم از لطف همیشگیت
مامان تسنیم سادات
4 دی 91 15:08
با پست اسباب بازیهای تسنیم بروزیم ....
تقدیم به مامانی


اومدم دیدم عزیزم
مامان تسنیم سادات
4 دی 91 15:26
داده بودم که فکر کنم ...
حالا دوباره
خصوصی


نمیدونم والا
ممنون
پس کو رمز؟!

مامان اتنا
4 دی 91 16:08
سلام مینا جونم مرسی که اومدی پیشمون .یه سوال داشتم شما برای ساقی جون چه شامپوئی استفاده میکنی؟من جانسون زرد


راستش منم بیشتر اوقات جانسون زرد.الان مدتیه کدومو استفاده می کنم.خیلی نرم و لطیفه.متاسفانه هر وقت میرم داروخونه ساقی یه مدل شامپو بر میداره و هر بار نوع شامپوش عوض میشه.دختر داریم مااااااااااااااااا.
مامان محمدرهام جون
4 دی 91 17:26
عالی ومعرکه بود منم خیلییییییییییی دوست دارم یه مادر واقعی باشم ان شالله خدا کمکم کنه.

خاله جون خبر داری ما اسباب کشی مجازی کردیم؟؟؟توی خونه جدیدمون منتظرتون هستیم



ممنون عزیزم.خوشحالم خوشت اومده.تو یک مادر واقعی هستی عزیزم.
الان میام ببینم چه خبره!
مامان پریسا
5 دی 91 12:34
مینا جون این شعر خیلی خوشکل بود. چه خوب برای سی دی بعدی شعر هم داری


مریم جون تو سی دی بلاگم یه عالمه از ایناست.تو قسمت موضوعات نگاه کن.
المیرا
5 دی 91 18:24
خیلی زیبا.از خوندنش لذت ویه احساس خوبی پیدا کردم دستت درد نکنه.


الی جون واقعا"از خوندنش آدم حس خوبی داره
ستاره زمینی
6 دی 91 16:32
متن دلنشینی بود.خسته نباشید


مرســــــــــــــــــــــی
نیره
13 شهریور 92 9:17
متن خیلی قشنگی بود مینا خدا بگم چکارت کنه برو جواب نظراتو بخونم ببینم من چه اشتباهی کردم حالا بخند کی اسمو عوض کردی آخه من اشتباه گرفتم گفتم آخه تو برخورد اول چقدر راحت حرف می زنه خودمم از کارم خندم گرفت بود


ممنون
چرا؟؟؟
آهان یادم رفته بود زیرش بنویسم کی هستم
خوب تو اینقدر دیر میای وبم که تغییرات رو نمی بینی
وایسا بیام ببینم چی نوشتی؟اگه فحش دادی فحش میدم